تمام خواسته هایت را لیست کن ، برای رسیدن به خواسته هایت چه می کنی ؟
رسیدن به آرزوهایت حق توست ، سرشماری خواسته هایت عین لیاقت توست.
اما کیست که خواسته های تو رابفهمد ، نیازهای تو را برآورد و اصلا تو را درک کند ؟
میدان آرزوها ، میدان شخصیت شناسی انسانها است . شخصیت آدمی با آرزوهایش شکل می گیرد و در پرتو خواسته هایش شناخته می شود . مگر می توان انسانی را بدون آرزو فرض کرد ؟ مگر نه این است که هر انسانی با آرزوهایش زندگی می کند و از آرزوهایش نیرو می گیرد .
آرزو که با ذات انسان عجین است ،آرزو که در حصر زمان و مکان نیست ، این گوهر نه زنده می شناسد و نه مرده که در هر لحظه با روح و روان ما همراه است.
کدام آرزو برتر از پیوستن به برگزیدگان عالم ، همانانی که دل از کروبیان می برند ، همانانی که عشق را تفسیر می کنند ..
حال تو بگو برای رسیدن به آرزوهایت مراجعه به کتاب زندگی زینبی کافی نیست ؟
تو از زینب چه می خواستی که از دیگران گرفتی : زینب کدام آرزوی تو را بر باد داد که آرزوهایت را در روابط با نامحرمان جستجو می کنی ؟
از زینب کدام رنج را دیده ایم که این چنین او را رنج می دهیم ؟
ما که می دانیم ، زینب پیام آور کربلاست . زینب دختر زهرا و حبیبه مصطفی ست زینب خلاصه تمام زیبایی هاست ..
پس چرا صدای علی را از خطبه اش نمی شنویم ؟
چرا فقط اشک می ریزیم و در فراق حسین وجودمان تنها آواز گریه سر می دهیم ؟
زینب (س) برای یاری حسین زمانش صحنه های تاریک اسارت ، تشنگی و رنج را دید ، برای حفظ کرامت انسانیتت کدام رنج را متحمل شده ای ؟
دوستی با نامحرمان یا دریدن حرمتها را؟
پس چگونه زینبی شده ایم چگونه آسمانی شده ایم و چگونه بارانی شده این ؟
ما که هنوز به زمین چسبیده ایم ، پس کی به پرواز در می آییم
موضوع: "محافظین حریم زینبی"
زینب کبری دختر همان مادری است که وقتی سلمان فارسی نظرش بر لباس وصله دار فاطمه علیها السلام افتاد منقلب شد و در حالی که به شدت می گریست گفت :
« دختران قیصر و کسری غرق در ابریشم هستند ؛ در حالی که لباس دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم پشمینه ای مندرس و پر از وصله است.
زینب دختر علی است ، دختر زهرا است ، دختر نبوت است و در مهبط وحی رشد یافته است ، اصلا میدان رنج و بلا ، سختی و مشقت میدان حضور اوست و استقامت و پایداری روش و سیره زندگی او!
او در اوج بلا و مهنت عاشورا مردانه ایستاد و در بلای عظیم عاشورا جز زیبایی ندید ، هنگامی که ابن زیاد با تبخیر و تکبر خطاب کرد :
کیف رایت صنع الله باحیک و اهل بیتک ؟ (کار خدا را نسبت به برادر و خانواده ات چگونه دیده ای ؟ )
فرمود: ما رایت الا جمیلا ؛ من جز زیبایی ندیدم !
کیست که تاریخ زندگی زینب را بخواند و اینها را نداند ، کیست که نداند زینب کبری که سلام خدا بر او باد در اوج رنجها و بلاها پرورش یافته است و حتی یک روز بی خطر و بی خبر نداشته است ؟
چهار سال اول زندگیش یعنی از تولد تا سن چهار سالگی ، در حالی پرورش یافت که از دنیا تنها بی مهری هایش را دیده بود ، اما در کنار مادر و پدر ، برادر و جدبزرگوارش پیامبر گرامی اسلام رنج ها و سختی های دنیا را جز برای پرورش روح و اوج گرفتن بسوی خداوند نمی دید .
کدام دختر شاه زاده به قرص جوینی از نان جو اکتفا کرده و به خرمایی قناعت ؟ کدام سلطان زاده به نداشتن و نخواستن ، ساده زیستی و پرهیز از ثروتها تن می دهد ؟
منبع : ظهیری علی اصغر ، دختری از جنس بلور ، نشر شوذب ، بهار1393
«اربعین حسینی» جویبار همیشه جاری عاشورا، روز شهادت حماسه سازان و اربعین، روز زیارت مرقد عاشورا سازان است، عاشورا، خروش خون حسین(ع) است و اربعین، پژواک این فریاد ظلم شکن است.
آری! عاشورا تا اربعین، نقطه اوج عشق حسینی است و در این 40 روز، حسین(ع) تنها سخن محافل است تا در طول عمر انسان، بهانه بیداری و ظلمستیزی باشد.
مقام شامخ ولایت، حضرت آیتالله العظمی خامنهای در 24 مهرماه سال 1366 این چنین از اهمیت بزرگداشت اربعین حسینی یاد میکنند:
«فقط یک جمله در باب اربعین عرض کنم؛ آمدن اهلبیت حسینبن علی(ع) به سرزمین کربلا، که اصل این آمدن مورد قبول هست، اما سال اول یا دوم بودن آن معلوم نیست، فقط برای این نبود که دلی خالی کنند یا تجدید عهدی بکنند؛ آنچنان که گاهی بر زبانها جاری میشود.
مسأله از این بسیار بالاتر بود، نمیشود کارهای شخصیتی مثل امام سجاد(ع) یا مثل زینب کبری(س) را بر همین مسائل عادی رایج ظاهری حمل کرد، باید در کارها و تصمیمات شخصیتهایی به این عظمت در جستوجوی رازهای بزرگتر بود.
مسأله آمدن بر سر مزار سیدالشّهدا(ع)، در حقیقت امتداد حرکت عاشورا بود، با این کار خواستند به پیروان حسینبن علی(ع) و دوستان خاندان پیغمبر و مسلمانانی که تحت تأثیر این حادثه قرار گرفته بودند تفهیم کنند، این حادثه تمام نشد؛ مسأله با کشته شدن، دفن کردن و اسارت گرفتن و بعد رها کردن اسیران خاتمه پیدا نکرد؛ مسأله ادامه دارد.
به شیعیان یاد دادند اینجا محل اجتماع شماست؛ اینجا میعاد بزرگی است که با جمع شدن در این میعاد، هدف جامعه شیعی و هدف بزرگ اسلامی جامعه مسلمین را باید به یاد هم بیاورید، تشکیل نظام اسلامی و تلاش در راه آن حتی در حد شهادت، آن هم با آن وضع! این چیزی است که باید از یاد مسلمانان نمیرفت و خاطره آن برای همیشه زنده میماند، آمدن خاندان پیغمبر، امام سجاد(ع) و زینب کبری(س) به کربلا در اربعین به این مقصود بود».
*پینوشت:
-خطبههای نمازجمعه تهران، 24/7/1366، به نقل از کتاب «آفتاب در مصاف» انشارات مؤسسه انقلاب اسلامی-دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنهای، صفحه 236
http://www.farsnews.com
دخترم !
میدان انتخاب ها میدان شخصیت شناسی انسانهاست ، برسر دوراهی انسان گوهر درونی خود را به نمایش می گذارد و مقدار عظمت خود را وزن می کند.
تمام انسانها بویژه جوانان و مخصوصا دختران در این میدان محک می خورند و مهر عیار طلای وجود خود را دریافت می نمایند .
مگر می شود خدای متعال بدون اینکه کسی را در میدانهای زندگی محک بزند به حساب بکشاند ؟
اصلا تمام حساب و کتاب روز قیامت ، با همه دقتی که دارد محصول بیانها ، آزمایشها و محک هاست .
تا انسان آزمایش نشود و حقیقت را چون روز روشن نبیند هرگز شخصیتش آشکار نخواهد شد و مسئولیتی در برابر ندیده ها و نشنیده ها نخواهد داشت .
تودخترم! در لحظه لحظه زندگی در میدان انتخابهایی ، حضورت پررنگ است ، کمتر حادثه ای است که تو نقش آفرین آن نباشی !
پس مواظب باش ، تو باید بهترین نقش اول زن باشی و سیمرغ بلورین عظمت را از آن خود کنی.
زینب کبری سلام الله که درود خدا بر او باد به ما آموخت تا در سه میدان حادثه بیافرینیم و با استقامت خود ،شخصیت خود را نمایان کنیم :
میدان بلاها؛
میدان لذتها؛
میدان وسوسه ها؛
پس ما نیز در همین میدانها ، میدانهای انتخاب را می گویم ، در همین میدانهای محک می خوریم و شخصیت خود را بروز می دهیم .
دختری که زینبی شد ، بر اثر رنجها ، لذتها و وسوسه ها خود را نمی بازد . از میدان درنمی رود ، میدان خالی نمی گذارد ، او با ماندنش آتش رنجها و بلاها را با صبر خود خاموش می کند .
با حضور و استقامت خود ، در برابر رنج ها استقامت و پایداری می ورزد و در برابر هیچ وسوسه ای زمینگیر نمی شود.
رنجها ، لذتها و وسوسه ها دام شکار دختران و قفس اسارت آنان است. دختری که رنجها را به جان و دل نخرد و برای چشیدن لذتها به هرزه گی و بی بندوباری تن نهد و با فریب وسوسه های دوستان عنکبوتی و شیطان صفت اسیر شود ، کدام مدال افتخار که خاطر خواه همگان است را کسب خواهند کرد ؟
راستی رنج دختران در چیست ؟
محرومیت از محبت ها ، یا بر باد رفتن آرزوها؟
و شاید از دست دادن عزیزان ؟
هرچه باشد دختری که الگویی به مثل بانوی همیشه ، زینب کبری سلام الله دارد استقامت را پیشه می کند.
مطمئن است سستی جز شکست به همراه ندارد ، می داند صبر و ظفر هر دو رفیق راهند و دو بال پرواز در آسمان سعادت .
آری ! زینب سلام الله علیها به ما آموخت تا لذتها را تنها در داده های خدایی نبینیم که گاه غمها و رنجها ، خود نشانه ای از محبت الهی است ، و زینب چه خوب این حقیقت را شرح داد و در لحظه لحظه زندگی محبت خدا را تفسیر نمود.
منبع : ظهیری علی اصغر ، دختری از جنس بلور ، نشر شوذب ، بهار1393
امام حسین (ع) به خواهرش حضرت زینب (س) وصیت کرده بود که بعد از شهادت او مراقب زنان و کودکان باشد و خدا می داند که انجام این وصیت چه امر دشواری بوده است ، به خصوص بعد از آن هجوم وحشیانه به خیمه های امام حسین (ع) و آتش زدن آن که موجب پراکنده شدن زنان و کودکان در صحرا شد.
هنگام هجوم دشمن به خیمه ها زنان به حضرت زینب (س) پناه می بردند و خود را در پشت آن حضرت پنهان می کردند کودکان نیز از او یاری می طلبیدند و از ترس ضرب تازیانه ها و عصاها در پشت او مخفی می شدند و حضرت زینب (س) از آنان محافظت می کند و بدن خود را در مقابل ضربه هایی که بر زنان و کودکان زده می شد قرار می داد به گونه ای که پس از مدت کوتاهی براثر ضربه های پی در پی که بر بدن مطهرش خورده بود پشتش سیاه و کبود شد.
بعد از هجوم و آتش زدن خیمه ها توسط دشمن ، حضرت زینب (س) شروع به جستجوی اطفال و زنان نمود و هریک از آنان را به نام صدا می زد و یکی یکی آنها را پیدا می کرد و به همراه زنان و کودکان به دنبال کسانی که پیدا نکرده بود می گشت .
در برخی کتابها می خوانیم :
هنگامی که حضرت زینب (س) شروع به جمع آوری زنان و کودکان نمود ، دو کودک از آنان را نیافت و برای یدا کردن آنها به این طرف و آن طرف می رفت تا اینکه آن دو را درحالی که در آغوش هم به خواب رفته بودند پیدا نمود ، وقتی آنها را حرکت داد متوجه شد براثر ترس و گرسنگی از دنیا رفته اند.
منبع : مرحوم آیت الله سیدمحمد کاظم قزوینی ، زینب کبری (س) من المهد الی الحد ، ترجمه : محمداسکندری ، تهران ، نشر شمیم یاس ، 1388، ص171.
بانو می دانی که چقدر برایم مقدسی
قافله سالار کاروان اربعین حسین
قلبم که می تپد به یاد تپیدن دلت
آن لحظه که در حضیض گودال ، عشق را در مصاف می دیدی
دستم که می لرزد به یاد تو
آن لحظه که نیزه شکسته ها را در میان کشته های عشق کنار می زدی
چشم که می گرید به یاد تو
آن لحظه که بر غم از دست دادن سه ساله عشق می گریستی
آه که می کشم به یاد تو
آن دم که در مدینه الرسول آه از دل برمی آوردی
فریاد که می زنم به یاد تو
آن دم که در دربار پرننگ و نشان یزیدیان فریاد ما رایت الا جمیلا برمی آوردی
لایقم زینب که همنوایت شوم در محشر کبری؟!
آن دم که می گیری مدال افتخار صبوری زینب
با تو ای بانو چه بگویم که جز علی نتوانست دختری دردانه ی فرزانه ی مجاهد بپرورد
هیچ دامانی مانند دامان مادرت نمی توانست زینبی چنین بزرگ بیافریند
سلام بر تو بانو که قامت خمیده ات به بلندای عرش هم رسید
و هرکه با تو هم قافله شد به قافله کاروان حسین پیوست
و برای همیشه و همه ی تاریخ زنده شد
ای الگوی بزرگ برادران شجاع شهیدم ، زینب
دلنوشته : آ. ملکان (استاد حوزه علمیه الزهرا (س) گنبدکاووس)
یحیی مازنی می گوید :
من مدت زیادی در همسایگی خانه ی امیرالمومنین (ع) سکونت داشتم در طول این مدت نه قامت زینب را دیدم و نه صدای او را شنیدم !
اگرچه زن موجودی اجتماعی است و می تواند مانند مردان فعال باشد و با حفظ حجاب و تقوای لازم در تمام اموراقتصادی ، فرهنگی ، سیاسی و نقش خویش را ایفا کند ، ولی زینب (س) در شرایط عادی نخواست خود را نشان دهد و از پرده ی عفاف خارج شود . حتی در شهادت مادر و پدر کسی زینب را ندید . اما در صحنه ی کربلا و تعقیب نهضت حسینی وظیفه ای دیگر پیش آمد .
او این درس ها را از مادرش زهرا فراگرفت که حتی از مرد بیگانه نابینایی که به خانه اش آمد ، دوری کند . او نه تنها راضی نبود چشم نامحرم به او بیفتد بلکه خود نیز از نگاه به نامحرم خودداری می کرد . ولی هنگامی که حمایت از ولایت علی (ع) و ستیز با غاصبین ، تکلیف دیگری را رقم زد. درحالیکه در میان زنان و کنیزان حرکت می کرد به مسجد آمد پرده ای آویختند و ایشان از پشت پرده آغاز سخن نمود.
عفت و پاکدامنی برازنده ترین زینت زن است و گرانقیمت ترین چیزی است که یک فرد می تواند داشته باشد . یکی از درس های عاشورا همین عفت و پاکدامنی است . در این حادثه ی استثنایی تنها چیزی که زینب کبری و دیگر زنان حتی کودکان را به شکوه وا می داشت همین مسئله بود . اهل بیت آموخته اند که جز از خدا از کسی درخواستی نداشته باشند ولی در این مورد به خصوص در تاریخ می خوانیم که حتی از شمر هم درخواست می کنند که مثلا از مسیرکم جمعیت وارد شهر شوند و یا سرهای مقدس را جلوتر ببرند تا تماشاچیان به تماشای سرهای بریده مشغول گردند.
زینب حاضر است جان بدهد ، فرزند بدهد ، برادر و برادرزاده بدهد ، به اسیری برود ولی از عفت خویش چون گوهر گرانبهایی مراقبت کند . اوحاضر نیست تحت هیچ شرایطی در معرض دید اجنبی قرار گیرد .
دست تقدیر چنین رقم زده است که در مجلس یزید حاضر شود ؛ آنگاه که لب به سخن می گشاید ، می فرماید : ای پسر آن کسی که جدمان اسیرش کرد و سپس آزاد نمود ! آیا از عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را پشت پرده بنشانی و دختران رسول خدا را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی ؟ حجاب آنان را بدری و روی آنان را بگشایی ؟ تو خود را خلیفه ی پیامبر می دانی و با نوادگان او اینگونه رفتار می کنی ؟؟
مرحوم جزایری در الخصایص الزینبیه نقل می کند که وقتی زینب را به مجلس ابن زیاد وارد کردند ، حضرت برای اینکه از دید نامحرم مصون بماند با دستش صورت خود را می پوشاند ؛ برای اینکه چادرهای آنان را گرفته بودند .
شخص مصیبت دیده معمولا نسبت به اینگونه مسایل بی توجه است درحالی که زینب و شاگردان او از این جهت کاملا اهل مراعات و احتیاط هستند.
منبع :سیمای زینب (س) در آیینه ی تاریخ ، اعظم شبیری نشرهاجر ،قم، 1387
شاعر : کادر حوزه علمیه الزهرا (س) گنبدکاووس
با این که انتظار میرود منابع و نوشتههای بسیاری راجع به این شخصیت والامقام به رشته تحریر درآمده باشد، اما متأسفانه بیشتر کتابهایی که در زمینه زندگی حضرت زینب (س) به نگارش درآمدهاند متعلق به دهههای گذشته هستند و نثر روان و جذابی ندارند؛ با این حال در ذیل به چند نمونه از کتابهای خوب و مفید در این زمینه اشاره میشود:
آفتاب در حجاب
«آفتاب در حجاب» کتابی است که سید مهدی شجاعی، نویسنده چیرهدست کشورمان در مورد حضرت زینب (س) نوشته است. سید مهدی شجاعی در این کتاب با نثر روان و زیبایش واقعه کربلا و عاشورا را از زبان آن حضرت روایت میکند.
او در این نوشتار، چیرهگیاش بر لحظهپردازی داستانی را با چاشنی وقایع تاریخی مستند در آمیخته تا حاصل آن، واگویهای زیبا، روان و واقعی از رنجهای حضرت امام حسین و حضرت زینب باشد.
نویسنده با مخاطب قرار دادن آن بانوی صبر و حیا، همچون روایتگری كه گویا در آن لحظات سخت، همواره با او همراه بوده است، به بازگویی خاطرات برایش پرداخته، و گوییكه رنجهای نهان و آشکار در دل ایشان را در آن لحظههای پرسوز، به زبان قلم آورده است.
این كتاب در 18 فصل یا به تعبیر نویسنده، در 18 پرتو نوشته شده و انتشارات نیستان آن را منتشر کرده است. «آفتاب در حجاب» از زمان انتشار تاکنون، بیش از 10 بار تجدید چاپ شده است.
زینب عقیله بنیهاشم علیهاالسلام
این کتاب به شرح زندگی حضرت زینب سلامالله علیها از ولادت تا زمان رحلت میپردازد و توسط هاشم رسولیمحلاتی به نگارش درآمده است.
مقدمه کتاب با ولادت آن حضرت آغاز میشود و بخشهای بعدی آن به دوران کودکی حضرت میپردازد و سپس ازدواج ایشان با عبدالله بن جعفر و شمهای از فضائل زینب سلامالله علیها را مطرح میکند.
نویسنده در ادامه به سفر تاریخی آن حضرت به کربلا همراه با حضرت اباعبدالله و ماجرای شب و روز عاشورا اشاره دارد و سپس روز یازدهم محرمالحرام و حرکت کاروان اسرا به کوفه و وقایع آن و خطبه آتشین حضرت زینب در نزد ابنمرجانه را روایت میکند.
بخش دیگر کتاب به ورود کاروان اسرا به شام و بیاحترامی یزید به آنها و خواندن اشعار کفرآمیز آن ملعون میپردازد و خطبه آتشین و سوزنده آن حضرت را میآورد. نویسنده در بخشهای پایانی کتاب از بازگشت کاروان اسرا و قافلهسالارشان، حضرت زینب به مدینهالنبی سخن میگوید.
این کتاب توسط نشر مشعر منتشر شده است.
الخصائصالزينبيه؛ ويژگيهاي حضرت زينب عليهاالسلام
کتاب حاضر توسط علامه سيد نورالدين حائريجزايري نوشته شده است. در اين كتاب ولادت، القاب، عصمت، شمايل و دلايل، جهاد، امتحان و معرفت حضرت زینب، مراتب خوف و رضا و تسليم او، مصايب و بليات، صبر و مواسات و غيرت ايشان، نيابت خاصه و خدمات آن بانوی بزرگوار در كربلا، شباهت عقیله بنیهاشم با برخي از انبياء و امامان و خطبههاي آن حضرت مطرح و بحث شده است.
کتاب حاضر یکی از کتابهای مهم در زمینه زندگانی حضرت زینب سلامالله علیهاست. نویسنده این کتاب از علمای بزرگوار شهر مقدس نجف است که از محضر بزرگانی چون سید ابوالحسن اصفهانی، سيد محمد فيروزآبادي، سيد محمدعلي حايريشهرستاني و آقا ضياءالدين عراقي استفاده کرده است.
نویسنده کتاب دلیل نگارش این کتاب را مشاهده مطالب نادرست و غلط در کتابهای مقتل عنوان کرده است. کتاب برای اولینبار سال 1341 به زبان عربی به نگارش درآمد و بلافاصله به منزله اثری خدشهناپذیر و قابل اعتماد به زبانهای رایج دنیا ترجمه شد.
زيباترين شكيب (زندگاني حضرت زينب سلامالله عليها)
کتاب «زیباترین شکیب»، نیز یکی دیگر از کتابهایی است که در وصف حضرت زینب به نگارش درآمده است. این کتاب توسط اکبر اسدی و مهدی رضایی نوشته شده و با مقدمه آیتالله جعفر سبحانی آغاز میشود. کتاب در سال 1378 توسط بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی، مرکز تحقیقات اسلامی جانبازان منتشر شده است.
منابعی که قدیمیاند
باتوجه به اینکه حضرت زینب یکی از زنان بزرگ تاریخ شیعه است و نمونه یک الگوی کامل برای زنان مسلمان به شمار میرود، نیاز است به نسلهای جدید معرفی شود. براین اساس لازم است محققین و پژوهشگران با استفاده از منابع معتبر به زبان امروزی زندگی و فضایل آن بزرگوار را برای نسلهای جدید معرفی کنند.
منبع :http://mehrkhane.com
زندگی با عبدالله بن جعفر
دلیل دیگری برای زهد زینب کبری (سلام الله علیها) زندگی او با عبدالله بن جعفر بود . شاید ثروتمندی همسرش وسیله ای برای امتحان او بوده است ، بدین معنا که در مواجهه ی زرق و برق دنیا نه تنها شیفته ی آن نمی شود و تمام امکانات شوهر را در جهت خودآرایی و رفاه بیشتر خود بکار نمی گیرد . بلکه بی رنگ تر از زینت دنیا نزدش رنگی جلوه نمی کند.
تحقیقا شواهد تاریخی حکایت از آن دارندکه زینب (سلام الله علیها) آن چنان به خود خو گرفته بود که یک لحظه زندگی زاهدانه را با تمامی دنیا معاوضه نمی کرد . او نه تنها تحت تاثیر مال و ثروت شوهر قرار نگرفت ، بلکه حب دنیا را آن چنان از دل فرزند جعفر بیرون کرد که گوی سبقت را در میدان بذل و بخشش از همگان ربوده و انصافا جود و سخای عبدالله مرهون زهد و ایمان زینب (سلام الله علیها) بوده است .
زینب (سلام الله علیها) اگرچه در خانه ی عبدالله زندگی می کرد ولی به آن خانه تعلق نداشت . او ساده زیستی را به عنوان میراث پدر و مادر در طول عمر با برکتش حفظ کرده بود ، هرگز لباس فاخر نپوشید و غذاهای رنگارنگ تناول نکرد؛ به زیور آلات و تجملات دنیا بی رعبت بود و اعتقادش براین اساس بود که انسان زینت هر چیزی باشد . آن کسی که شخصیت و زیبایی را در جواهرات و لباس های گرانبها جست و جو می کند در زندگی بازنده است و به دلیل محتوایی و احساس فقر و ذلت درونی اوست که دنیای فانی در چشمانش زیبا جلوه می کند.
آری زینب کبری از آن جهت الگو است که راحت طلبی را برای خود ننگ و عار می دانست . او با زندگی در بلا و سختی ها خوگرفته بود و پایداری و استقامت را در حوادث و بحران های زندگی ، بهترین زینت انسان قلمداد می نمود.
منبع :سیمای زینب (س) در آیینه ی تاریخ ، اعظم شبیری نشرهاجر ،قم، 1387،ص77
زینب (سلام الله علیها) الگوی مروت
مقصود از مروت آن است که انسان به جایی برسد که خودخواهی و خوشی خودش را کنار بگذارد و راحت و خوشی دیگران را بخواهد هرچند زحمت خودش باشد . کسی را با مروت میگویند که جورکش و زحمت کش دیگران باشد ، تا آنها راحت باشند .
خیرخواه و خیررسان به دیگران باشد .
پذیرایی از یتیمان از کربلا تا شام حتی با جیره ی غذایی خود تا آنجا که دیگر قوتی نباشد که نماز شب را ایستاده بخواند به علت ضعف و قوای بدنی نشسته می خواند . الله اکبر از این همه مروت که در وجود عمه ی سادات است.
منبع :سیمای زینب (س) در آیینه ی تاریخ ، اعظم شبیری نشرهاجر ،قم، 1387، ص66.
روحیه بخشی
اگر انسان برای انجام کارهای مهم روحیه نداشته باشد آن کار با موفقیت انجام نشده و به نتیجه نخواهد رسید . و چه بسا که با شکست نیز مواجه شود . وجود حضرت زینب (س) در نهضت حسینی برای همه ، بویژه برای برادرش اباعبدالله الحسین از این حیث واجد اهمیت بسیار است.
امام با شناختی که از خواهرش دارد به خوبی می داند که او در این آزمون سربلند خواهد بود و اطمینان دارد که پس از او سالار کاروان بوده و بدون هیچ خطایی آن را تا رسیدن به مقصد نهایی رهبری خواهد کرد . لذا از این جهت نگرانی ندارد .
در حساسترین لحظه ها که امام حسین (ع) در مقابل چشمانش ، جوانش را در خون غوطه ور می بیند ، علی اکبرش را در حال احتضار نظاره می کند و گویی امام ، خود در حال احتضار قرار گرفته ، زینب به یاری برادر می شتابد و صدا به شیون و ناله بلند می کند . خود را روی کشته ی علی اکبر می اندازد و صدا را به ( یا اخیاه یا بن اخیاه وا مهجه قلبا ) بلند می کند . او با این کار خود ، برادرش را متوجه خود ساخته و بدین وسیله از شدت اندوه او می کاهد . زینب حتی دو جوان دلبندش را به یاری امام می فرستد ولی برای اینکه مبادا برادرش شرمنده و خجل گردد به استقبال کشته ی فرزندانش نمی آید . پس از شهادت امام و در طول دوران اسارت پیوسته یاور غمدیدگان و پناه اسیران ، زینب بود. از گودی قتلگاه تا کوچه های مخوف کوفه ، از مجلس ابن زیاد تا ستمکده ی یزید در همه جا فرشته ی نجاتشان زینب بود.
منبع :سیمای زینب (س) در آیینه ی تاریخ ، اعظم شبیری نشرهاجر ،قم، 1387، ص128
عبیدالله می خواست در روز دوازدهم از فرصت استفاده کرده و به یک نمایش قدرت و جشن پیروزی دست بزند و با عبور سرهای شهیدان و کاروان اسیران از برابر چشمان مردم کوفه به آنان بفهماند که در مقابل حکومت یزید ، هیچ قدرتی یارای مقابله ندارد و هیچ فریاد و مقاومتی باقی نمانده است و… به همین منظور مسیر عبور کاروان را از خیابان های اصلی کوفه تا میدان مرکزی شهر که قصردارالاماره در آنجا وقع بود قرارداده و مردم را نیز در طول مسیر جمع کرده بود. مردم کوفه به مجرد دیدن خاندان رسالت و سرهای به نیزه رفته بغض ها در گلو شکست و گریه آغاز شد .
دلمان برایت تنگ شده است ای بانوی اراده
ای مظهر عشق و شکیبایی
ای شیرزن کربلا و یاور برادر و ولایت
ای ملجا درماندگان
ای پیام آور نهضت عاشورا
بانوی عاشورا
ای کاش بودی ببینی خواهران زمانه ما چگونه پشت برادرانشان هستنند
ای کاش بودی تا هدایتمان می کردی چگونه پشت برادر وولایتمان باشیم.
منبع : نویسنده ی وبلاگ
خادمی كه هیچگاه صدای اربابش را نشنید
یحیى مازنى روایت كرده است:
مدتها در مدینه در خدمت حضرت على علیه السلام به سر بردم و خانهام نزدیك خانه زینب سلام الله علیها، دختر امیرالمؤمنین بود. به خدا سوگند هیچ گاه چشمم به او نیفتاده صدایى از او به گوشم نرسید. به هنگامى كه مىخواست به زیارت جد بزرگوارش رسول خدا صلوات الله علیه برود، شبانه از خانه بیرون مىرفت ، در حالى كه حسن (ع ) در سمت راست او و حسین (ع ) در سمت چپ او و امیرالمؤمنین (ع ) پیش رویش راه مىرفتند.
هنگامى كه به قبر شریف رسول خدا نزدیك مىشد، حضرت على علیه السلام جلو مىرفت و نور چراغ را كم مىكرد. یك بار امام حسن از پدر بزرگوارش درباره این كار سؤال كرد، حضرت فرمود: مىترسم كسى به خواهرت زینب نگاه كند.
صفحات: 1· 2