سیدجلال فیاضی حس غریبی داشتم . شب نوزدهم امسال را می گویم . به حرم می اندیشم ودل هایی که حسرت شب قدر در صحن و سرای امام رئوف را دارند و من که شب قدرراجز درحرم، به یاد نمی آورم. به یاد می آورم گامهایی که با آرامش وعشق به سوی حرم می رفت وآرام آرام صحن ها… بیشتر »
کلید واژه: "دلنوشته"
آن شب ستاره ها غمگنانه به کوفه می نگریستند و ماه از شرم، خود را با ابرها پوشانده بود. بغض آسمان که باز شد، زمین به حال خود گریست. تنها نه امت، یتیم شده بود، بلکه انسان سند افتخار و برگ برنده خود را در برابر ابلیس گم کرده بود. از در و دیوارهای کوفه ناله… بیشتر »
تو را آفرید تا «عفت» با تو معنا پیدا کند ، تا عروج از دامن تو تفسیر شود و تو چقدر بزرگی ، چقدر خانمی! بدون حضور تو «عفت» چه واژه بی معنایی و بدون تو عروج چه آرزوی بی جایی است . مگر نه اینکه عفت با حضور حوا و مریم ، آسیه معنا گرفت و در کنار خدیجه معراج… بیشتر »
از تاخیرها تا عجله هایم فاصله ای به اندازه یک عمر کیلومتر تاخیر در یاری تو ؛ و عجله در گریز ؛ در نیامدن و نماندن با تو ؛ من عجولم ؛ در نماندن ؛ در ندیدن و در سر کشیدن تمام جرعه های صبر ! لگد بر کاسه صبر زدن ؛ و سوزاندن ریشه درخت صبر ؛ و خاکستر کردن شاخ… بیشتر »