تو را آفرید تا «عفت» با تو معنا پیدا کند ، تا عروج از دامن تو تفسیر شود و تو چقدر بزرگی ، چقدر خانمی!
بدون حضور تو «عفت» چه واژه بی معنایی و بدون تو عروج چه آرزوی بی جایی است .
مگر نه اینکه عفت با حضور حوا و مریم ، آسیه معنا گرفت و در کنار خدیجه معراج رسول خدا پدید آمد ؟
تو را آفرید تا چشمه مهر و محبت سرازیر شود تا بهشت و حوری مصداق پیدا کند !
تو از جنس بلوری ، تو از خاک نیستی !
تو را آفرید تا خورشید را از افق وجود تو طلوع دهد ، تا آسمان را با ماه و جمال تو زیبا نماید ؛
وقتی مسیح (ع) به دنیا آمد بدون پدر معجزه شد ، اما بدون حضور مریم ، خورشید وجود عیسی (ع) طلوع نداشت .
پس تو ریشه ای ، تو اصلی و مایه حیات .
تو را آفرید تا جمال خود را آشکار کند ، تا حضور خود را به اثبات برساند ؛ تو نشانه حضور خدایی.
تو را آفرید تا حوریان را مبهوت تو ، غرق در تواضع کند ، تا بهشت را در فراغت به سوگ نشاند ؛
مگر حوریان بهشتی افتخار خدمتگزاری فاطمه(س) ، خدیجه ، مریم ، آسیه و زنان بهشتی را ندارند؟ و مگر بهشت مشتاق حضور آنان نیست ؟
راستی حضور تو ، تو را می گویم دخترم ! حضور تو در بهشت چه غطبه ها که به پا نمی کند !
ظهیری علی اصغر ، دختری از جنس بلور ، 1393.