تمام خواسته هایت را لیست کن ، برای رسیدن به خواسته هایت چه می کنی ؟
رسیدن به آرزوهایت حق توست ، سرشماری خواسته هایت عین لیاقت توست.
اما کیست که خواسته های تو رابفهمد ، نیازهای تو را برآورد و اصلا تو را درک کند ؟
میدان آرزوها ، میدان شخصیت شناسی انسانها است . شخصیت آدمی با آرزوهایش شکل می گیرد و در پرتو خواسته هایش شناخته می شود . مگر می توان انسانی را بدون آرزو فرض کرد ؟ مگر نه این است که هر انسانی با آرزوهایش زندگی می کند و از آرزوهایش نیرو می گیرد .
آرزو که با ذات انسان عجین است ،آرزو که در حصر زمان و مکان نیست ، این گوهر نه زنده می شناسد و نه مرده که در هر لحظه با روح و روان ما همراه است.
کدام آرزو برتر از پیوستن به برگزیدگان عالم ، همانانی که دل از کروبیان می برند ، همانانی که عشق را تفسیر می کنند ..
حال تو بگو برای رسیدن به آرزوهایت مراجعه به کتاب زندگی زینبی کافی نیست ؟
تو از زینب چه می خواستی که از دیگران گرفتی : زینب کدام آرزوی تو را بر باد داد که آرزوهایت را در روابط با نامحرمان جستجو می کنی ؟
از زینب کدام رنج را دیده ایم که این چنین او را رنج می دهیم ؟
ما که می دانیم ، زینب پیام آور کربلاست . زینب دختر زهرا و حبیبه مصطفی ست زینب خلاصه تمام زیبایی هاست ..
پس چرا صدای علی را از خطبه اش نمی شنویم ؟
چرا فقط اشک می ریزیم و در فراق حسین وجودمان تنها آواز گریه سر می دهیم ؟
زینب (س) برای یاری حسین زمانش صحنه های تاریک اسارت ، تشنگی و رنج را دید ، برای حفظ کرامت انسانیتت کدام رنج را متحمل شده ای ؟
دوستی با نامحرمان یا دریدن حرمتها را؟
پس چگونه زینبی شده ایم چگونه آسمانی شده ایم و چگونه بارانی شده این ؟
ما که هنوز به زمین چسبیده ایم ، پس کی به پرواز در می آییم
زینب کبری دختر همان مادری است که وقتی سلمان فارسی نظرش بر لباس وصله دار فاطمه علیها السلام افتاد منقلب شد و در حالی که به شدت می گریست گفت :
« دختران قیصر و کسری غرق در ابریشم هستند ؛ در حالی که لباس دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم پشمینه ای مندرس و پر از وصله است.
زینب دختر علی است ، دختر زهرا است ، دختر نبوت است و در مهبط وحی رشد یافته است ، اصلا میدان رنج و بلا ، سختی و مشقت میدان حضور اوست و استقامت و پایداری روش و سیره زندگی او!
او در اوج بلا و مهنت عاشورا مردانه ایستاد و در بلای عظیم عاشورا جز زیبایی ندید ، هنگامی که ابن زیاد با تبخیر و تکبر خطاب کرد :
کیف رایت صنع الله باحیک و اهل بیتک ؟ (کار خدا را نسبت به برادر و خانواده ات چگونه دیده ای ؟ )
فرمود: ما رایت الا جمیلا ؛ من جز زیبایی ندیدم !
کیست که تاریخ زندگی زینب را بخواند و اینها را نداند ، کیست که نداند زینب کبری که سلام خدا بر او باد در اوج رنجها و بلاها پرورش یافته است و حتی یک روز بی خطر و بی خبر نداشته است ؟
چهار سال اول زندگیش یعنی از تولد تا سن چهار سالگی ، در حالی پرورش یافت که از دنیا تنها بی مهری هایش را دیده بود ، اما در کنار مادر و پدر ، برادر و جدبزرگوارش پیامبر گرامی اسلام رنج ها و سختی های دنیا را جز برای پرورش روح و اوج گرفتن بسوی خداوند نمی دید .
کدام دختر شاه زاده به قرص جوینی از نان جو اکتفا کرده و به خرمایی قناعت ؟ کدام سلطان زاده به نداشتن و نخواستن ، ساده زیستی و پرهیز از ثروتها تن می دهد ؟
منبع : ظهیری علی اصغر ، دختری از جنس بلور ، نشر شوذب ، بهار1393
«اربعین حسینی» جویبار همیشه جاری عاشورا، روز شهادت حماسه سازان و اربعین، روز زیارت مرقد عاشورا سازان است، عاشورا، خروش خون حسین(ع) است و اربعین، پژواک این فریاد ظلم شکن است.
آری! عاشورا تا اربعین، نقطه اوج عشق حسینی است و در این 40 روز، حسین(ع) تنها سخن محافل است تا در طول عمر انسان، بهانه بیداری و ظلمستیزی باشد.
مقام شامخ ولایت، حضرت آیتالله العظمی خامنهای در 24 مهرماه سال 1366 این چنین از اهمیت بزرگداشت اربعین حسینی یاد میکنند:
«فقط یک جمله در باب اربعین عرض کنم؛ آمدن اهلبیت حسینبن علی(ع) به سرزمین کربلا، که اصل این آمدن مورد قبول هست، اما سال اول یا دوم بودن آن معلوم نیست، فقط برای این نبود که دلی خالی کنند یا تجدید عهدی بکنند؛ آنچنان که گاهی بر زبانها جاری میشود.
مسأله از این بسیار بالاتر بود، نمیشود کارهای شخصیتی مثل امام سجاد(ع) یا مثل زینب کبری(س) را بر همین مسائل عادی رایج ظاهری حمل کرد، باید در کارها و تصمیمات شخصیتهایی به این عظمت در جستوجوی رازهای بزرگتر بود.
مسأله آمدن بر سر مزار سیدالشّهدا(ع)، در حقیقت امتداد حرکت عاشورا بود، با این کار خواستند به پیروان حسینبن علی(ع) و دوستان خاندان پیغمبر و مسلمانانی که تحت تأثیر این حادثه قرار گرفته بودند تفهیم کنند، این حادثه تمام نشد؛ مسأله با کشته شدن، دفن کردن و اسارت گرفتن و بعد رها کردن اسیران خاتمه پیدا نکرد؛ مسأله ادامه دارد.
به شیعیان یاد دادند اینجا محل اجتماع شماست؛ اینجا میعاد بزرگی است که با جمع شدن در این میعاد، هدف جامعه شیعی و هدف بزرگ اسلامی جامعه مسلمین را باید به یاد هم بیاورید، تشکیل نظام اسلامی و تلاش در راه آن حتی در حد شهادت، آن هم با آن وضع! این چیزی است که باید از یاد مسلمانان نمیرفت و خاطره آن برای همیشه زنده میماند، آمدن خاندان پیغمبر، امام سجاد(ع) و زینب کبری(س) به کربلا در اربعین به این مقصود بود».
*پینوشت:
-خطبههای نمازجمعه تهران، 24/7/1366، به نقل از کتاب «آفتاب در مصاف» انشارات مؤسسه انقلاب اسلامی-دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنهای، صفحه 236
http://www.farsnews.com