دلش دریای صدها کهکشان صبر
غمش طوفان صدها آسمان ابر
دو چشم از گریه همچون ابر خسته
ز دست صبر زینب، صبر خسته
صدایش رنگ و بویی آشنا داشت
طنین موج آیات خدا داشت
زبانش ذوالفقاری صیقلی بود
صدا، آیینهی صوت علی بود
چه گوشی میکند باور شنیدن؟
خروشی این چنین مردانه از زن
به این پرسش نخواهد داد پاسخ
مگر اندیشهی اهل تناسخ:
حلول روح او، درجسم زینب
علی دیگری با اسم زینب
زنی عاشق، زنی اینگونه عاشق
زنی، پیغمبر قرآن ناطق
زنی، خون خدایی را پیمبر
زن و پیغمبری؟ الله اکبر!
السلام علیک یا حسن بن علی ایها العسکری (ع)
شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن
جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن
عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم
کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن
در عزای عسگری آید زنای اهل دل
صد فغان همراه با شور ونوا یابن الحسن
آب شد شمع وجودش زاتش زهر ستم
خاک غم بر سر کنم زین ماجرا یابن الحسن
در جوانی رفت از دنیا امام عسگری
شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن
این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه
تسلیت گوئیم امشب بر شما یابن الحسن
گاه از هجران جانسوز تو سوزم همچو شمع
گاه از فقدان آن نور هدی یابن الحسن
دست رد بر سینه ام امشب مزن زیرا که من
با محبان تو هستم آشنا یابن الحسن
السلام علیک یا نبی الرحمة
زمین، کسى را گم کرده است؛
کسى که رد گام هایش، بهشت را به ارمغان جاى گذاشت،
و دست هاى بر آسمان برآمده اش، باران را به خشکسالى خالى مى آورد؛
کسى که بودنش، کابوس را از خواب کائنات سترده بود؛
او که نامش، بر جاهلیت زمین تاخت و فطرت ها را به اوج پاکى برد.
صلی الله علیک یا رسول الله الاعظم
شهادت امام حسن مجتبی..
یا کریم آل طاها ادرکنا
خداحافظ ای پدر سخاوت، ای سید جوانان بهشت!
تو، امید دست های خالی بودی؛
امید پدرانی که می دانستند تا تو هستی
طعم گس شرمندگی را نخواهد چشید.
صلی الله علیک یا حسن مجتبی
السلام علیک یا امام الرئوف!
سلام بر تو که مهربانی هایت از شمار زائران انبوهت بسیار بیشتر است.
امروز، سلام اشکبار ما با سوختن «اباصلت» همراه شده است.
سلام بر تو ای خورشید تابان خراسان که تمام انگورها، مرثیه خوان واپسین لحظات توانَد