امام صادق علیه السلام فرمودند: بر بدن جدّ غریب ما ۱۹۵۰ زخم زدند.
راوی سوال کرد:
یابن رسول الله مگر امکان دارد چنین چیزی، مگر یک بدن چقدر طاقت و حجم دارد؟
حضرت فرمودند: به خدا قسم نیزه برجای نیزه میزدند… شمشیر برجای شمشیر می زدند…تیر برجای تیر می زدند..
روزی پیغمبر صلوات الله علیه و آله بالای منبرمسجد نشسته بودند و برای مردم موعظه می کردند.
یک وقت امام حسین علیه السلام که در آن زمان چهار، پنج ساله بودند از در وارد شدند، امام حسین علیه السلام آمدند پائین پله ی منبر ایستادند.
ناگهان پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله شروع به گریه کردن نمودند و به حسین علیه السلام اشاره کرده فرمودند: «تَرَقَ عَینَ البَقَه» یعنی بیا بالا چشم پشه!
هیچکس معنی این تعبیر را نفهمید یعنی چه؟ چرا رسول الله به امام حسین علیه السلام خطاب می کند بیا بالا ای چشم پشه!!
سالیان سال کسی نفهمید شاید بعد از هزار و چند سال!!
قریب به صد و اندی سال پیش مرحوم فرهاد میرزا اعتماد السلطنه ( صاحب مقتل بسیار ارزشمند قَمقام زَخّاز و صَمصام بَتّار) که یک مقتل بسیار ارزشمند و مفیدی است.
ایشان به فرنگ رفت، در اروپا میکروسکوپ تازه اختراع شده بود به این جناب شاهزاده قجری گفتند که آقای شاهزاده تشریف بیاورید که یک وسیله ای اختراع شده به نام میکروسکوپ هر چیز ریزی که زیرش بگذارید درشت نمایی میکند و نشان میدهد.
ما چشم یک پشه را جدا کردیم و گذاشتیم زیر این میکروسکوپ… بیایید نگاه کنید!
جناب فرهاد میرزا چشم خود را گذاشت روی میکروسکوپ و نگاهی کرد و در همان موقع کسی که پای دستگاه بود گفت جناب آقای فرهاد میرزا شمردیم ۱۹۵۰ شکاف در چشم پشه است!
یک دفعه دیدند فرهاد میرزا نشست روی زمین شروع کرد به گریه و به سر زدن….
همه گفتند چه شد فرهاد میرزا، ما که چیزی نگفتیم؟! ما گفتیم چشم پشه یک حالتی دارد شبکه شبکه است و سوراخ سوراخ، شمردیم و دیدیم ۱۹۵۰ شبکه دارد !!
فرهاد میرزا گفت شماها نمی دانید! بعد از هزار و چهارصد سال تعبیر حرف پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مشخص شد که چرا آن روز پیغمبر اکرم به اباعبدالله الحسین علیه السلام با عنوان چشم پشه خطاب کرد…
اللهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود…
کفایة الأثر، ص81تا83
موضوع: "حدیث"
امام صادق علیه السلام دعای چهار نفر برآورده نمی شود .
ایشان می فرمایند:
دعای چهارکس مستجاب نمی شود
1- مردی که در خانه اش نشسته و می گوید خداوندا روزی مرا برسان پس به او گفته می شود مگر من به تو دستور کسب روزی ندادم.
2- مردی که همسری داردو (راهی جز طلاق دادنش باقی نمانده ولی او ) در حق زنش نفرین می کند، پس به او گفته می شود مگر اختیار امر (طلاق ) او را به تو ندادم.
3- مردی که مال و ثروتی داشته و مال خود را (براثر اسراف)از بین برده و می گوید خداوندا روزی مرا برسان؟پس به او گفته می شود آیا تو را به اقتصاد و میانه روی امر نکردم،آیا تو را به اصلاح مال دستور ندادم سپس می گوید0بندگان خدای رحمان کسانی هستند که هنگام انفاق (به فقیران و نیازمندان)اسراف نکرده و بخل نکنند بلکه بین این حالت،راه معتدلی پیش گیرند.
4- ومردی که مال و ثروتی داشته پس آن را به مردی قرض داده بدون شاهد و بدهکار منکر شده (و طلبکار از خدا می خواهد که مالش وصول شود)پس به او گفته می شود آیا من به تو دستور شاهد گرفتن ندادم.
(وسائل الشیعةج7 ص124)