مدرسه علمیه الزهرا س گنبد کاووس

|خانه|ورود
فلسفه روز عرفه
ارسال شده در 19 مرداد 1398 توسط مدرسه علمیه الزهرا س گنبدکاووس در مناسبتی

روز عرفه از اعیاد عظیم است اگر چه به اسم عید نامیده نشده و روزی است كه حق تعالی بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود فراخوانده و سفره های جود و احسان خود را برای ایشان گسترانیده و شیطان در این روز خوار و حقیرتر و رانده تر، و در خشمناك ترین اوقات خواهد بود، و روایت شده كه حضرت امام زین العابدین علیه السلام در روز عرفه صدای سائلی را كه از مردم كمك می نمود شنید، و به او فرمود: وای بر تو آیا از غیر خدا سوال می كنی در این روز و حال آن كه امید می رود در این روز برای بچه های در شكم كه فضل خدا شامل آنها شود و سعید گردند …

پس در این روز در زیر آسمان روند و اعتراف و اقرار كنند نزد حق تعالی به گناهان خود تا سعادتمند گردند به ثواب عرفات و گناهانشان آمرزیده گردد و مشغول گردند به اعمال و ادعیه عرفه كه از حجج طاهره علیهم السلام روایت شده است؛ برای اطلاع بیشتر به كتاب مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی اعمال روز عرفه مراجعه نمایید.

صفحات: 1· 2

فلسفه روز عرفه
نظر دهید »
ویژه نامه شهادت امام محمد تقی علیه السلام (جوادالائمه)
ارسال شده در 9 مرداد 1398 توسط مدرسه علمیه الزهرا س گنبدکاووس در مناسبتی, شهادت

زندگينامه حضرت امام محمد تقي جوادالأئمه علیه السلام

امام نهم شيعيان حضرت جواد (ع ) در سال 195هجري در مدينه ولادت يافت .

نام نامي اش محمد معروف به جواد و تقي است .

القاب ديگري مانند : رضي و متقي نيز داشته ، ولي تقي از همه معروفتر مي باشد . پدر ایشان حضرت امام رضا (علیه السلام) و مادر گرامي اش صبيه يا خيزران است كه اين دو نام در تاريخ زندگي آن حضرت ثبت است .

امام محمد تقي (ع ) هنگام وفات پدر 8 ساله بود . پس از شهادت جانگداز حضرت رضا عليه السلام در اواخر ماه صفر سال 203 هجری مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع ) انتقال يافت .

مأمون خليفه عباسي كه همچون ساير خلفاي بني عباس از پيشرفت معنوي و نفوذ باطني امامان معصوم و گسترش فضايل آنها در بين مردم هراس داشت ، سعي كرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خويش قرار دهد .

” از اينجا بود كه مأمون نخستين كاري كه كرد ، دختر خويش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد ، تا مراقبي دايمي و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد . رنجهاي دايمي كه امام جواد (ع ) از ناحيه اين مأمور خانگي برده است ، در تاريخ معروف است ” .


صفحات: 1· 2

ویژه نامه شهادت امام محمد تقی علیه السلام
نظر دهید »
دلنوشته ولادت حضرت معصومه(س)
ارسال شده در 12 تیر 1398 توسط مدرسه علمیه الزهرا س گنبدکاووس در بدون موضوع

 



كویر براى حضورت نورانى مى‌شود و پنجره‌ها به شوق رویت، نیمه شبى را به سوى خورشید باز نمى‌شوند. كوچه پس كوچه هاى قم به یمن حضورت نورانى مى‌شوند و سرو هاى آزاد به احترامت قیام مى‌كنند.

آرام آرام، بر پهنه كویر حضور پرولایت شكوفه مى دهد؛ غربت به یمن غریب معنا مى‌یابد.

دلم مى خواهد برایتان از بانویى سخن بگویم كه خیال سبزتان نیمه شبى بر اقامه ی سبزش سلام مى‌دهد و در آینه حرمش چهره آراید.

برایتان از بانویى سخن مى‌گویم كه همانند زینب علیهاالسلام كه براى قیام قربانى داد و خورشید عاشورا را با صبرش تعریف كرد، او هم با قدمهاى پرحیاتش، به سرزمین كویرى قم حیات بخشید و در رگ ایرانیان خون حمایت از ولایت را جارى ساخت.

برایتان از بانویى سخن مى گویم كه به یمن حضورش، شهر قم، مركز صدور علم و دانش علوى شد و محل رشد و بالندگى.

برایتان از بانویى سخن مى گویم كه بارگاه زیبایش، پناهگاه دل هاى عاشقى است كه شب هاى چهارشنبه در جمكران بیتوته مى كنند. به نیابت از شیعه در نیمه شب هاى كویرى قم، سر بر آستان حرم حضرت دوست مى سایند و براى ظهور گل نرگس دعا مى كنند و از بانوى كرامت، براى شكوفه دادن درخت اجابت استمداد مى طلبند.

معصومه …

معصومه تفسیر معصومیت است كه روزگارى در مدینه طلوع كرد، معصومه اقامت غربت است در روزگار غربت نگاه ها، معصومه تفسیر بلند تبعیت است از ولایت.

معصومه نگاه سبزى است كه از معصومیت سرچشمه مى گیرد، معصومه، روزگار دلدادگى است و از غربت به قربت رسیدن.

معصومه ترجمان بلند عاشوراست و قصه ی با زینب هم سفر شدن.

معصومه فلسفه شیدایى است و غزل ماندن و بودن، معصومه نگین ایران است كه درقم، شهر اقامه مى درخشد.

معصومه ضریب بالاى ارادت به ولایت است، معصومه، قصه ی بلند مدینه تا مشهد است.

معصوم انتهاى متبلور است. معصومه سر سلسله ی تنهایى است، معصومه فانى فى الله است…
 




بیتوته

نظر دهید »
شکرانه طاعت
ارسال شده در 14 خرداد 1398 توسط مدرسه علمیه الزهرا س گنبدکاووس در ماه رمضان

بخوان! به شکرانه توحید. بخوان! به شکرانه این عید!
بخوان، به پاس سرافرازی‏ات در بندگی و خاکساری حضرت حق (جلّ جلاله)، بخوان:

اَللّهُمَّ اَهْلَ الْکِبرِیآءِ وَ الْعَظَمَةِ، وَ اَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ،…

الهی! ای عظمت بی‏‌پایان و ای دارنده هر دو جهان! ای ذات بی‏‌مثال سخاوت!
ای کمال بی‏زوال قدرت! ای بخشنده‏ترینی که معنای بخششی!
و ای آمرزنده‏‌ای که پدیدآورنده تقوایی!

أَسْئَلُکَ بِحَقِّ هذَا الْیَومِ الَّذی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیدا؛

از تو می‏‌خواهیم به حق این روز مبارک، که برای دل‏‌های مؤمن، عید قرار داده‌‏ای:
درود و سپاسمان را نثار پیامبر عشق و رحمت، حضرت ختمی مرتبت،
مُحمّد صلی‏‌الله‏‌ علیه ‏‌ و‏‌آله‏‌ وسلم و اهل بیت طاهرینش علیه‌السلام نمایی!

الهی! در این روز مبارک، از تو می‏‌خواهیم که ما را در سایه امنیت چتر نورانیّت
محمد و آل محمد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله‏ وسلم قرار دهی…!

الهی! از تو می‌‏خواهیم که به پاداش طاعتمان،
ما را از ترفندهای رنگارنگ اهریمن محفوظ بداری!

الهی! ما را عبادتی بیاموز که بتوانیم شکر نعمت‏‌هایت را پاس بداریم…

الهی! عبادت خاصّانت را به ما بیاموز؛ عبادتی که توأم با عشق توست، عشق!

الهی! به پاداش عبادتمان، به پاس روزه‏‌هایمان، ما را استقامت در راهی ببخش
که راه انبیا و اولیای توست!

ما را در راهی هدایت فرما که رضایت تو و پیام‏‌آور راستین تو در آن است…!

الهی! به بهروزی این عید که روز سرافرازی در امتحان تو بود،
توانایی‌‏مان بخش، تا بار دیگر از عهده امتحان تو برآییم!

الهی! به پاس یک ماه برخورداری از نعمت‏‌های «ویژه‌‏ات»
که مخصوص «ماه مبارک رمضان» است،
چشم ما را هرچه زودتر به نعمت نهایی حضرتت ،
ظهور حضرت موعود عجل‌الله‌فرجه روشن فرما!

الهی! یک ماه با میزبانی ویژه‏‌ات، امساک از گناه را به ما آموختی
و نگاه ناسوتی‏‌مان را روشن از انوار لاهوتی خویش کردی؛
در حالی که کم‏تر قدر چنین نعمتی را می‏‌دانیم!

رمضان سایه مهر از سر ما می‏‌گیرد…بال رأفت که فرو داشت، فرا می‏‌گیرد
چون نگیرد دلم از رفتن ماه شب قدر…که خدا سایه مهر از سر ما می‏‌گیرد
رمضان دار شفایی است که هر جان و دلی…داروی دردی از این دار شفا می‏‌گیرد
روزه با فطره، امان است و برات شب قدر…هر که شد در دو جهان کامروا می‏‌گیرد

و ما امروز، ماه مبارک رمضان را در حالی بدرقه می‏‌کنیم
که لب‏‌های خشکیده خود را با تسبیح نامت صفا داده‏‌ایم
و با امیدی بیشتر، قدم در راه زندگی نهاده‏‌ایم؛

امیدی که با پالودگی از گناه، چون بذری، در دل ریشه می‏‌کند
و در هوای رسیدن به غایت مراد خویش…!

الهی! ما را در ادامه این راه خطیر، راهنما باش
و از فریب اهریمن قسم خورده دورمان بدار!

الهی! چشممان را به جمال دلارای مهر موعود عجل‌الله‌فرجه،
در هم شکننده ظلمت و تاریکی، روشن کن، تا نماز عید را،
با ایشان و در فضای عطرآگین ولایت، به جای آوریم!
نمازی که آکنده از روح اجابت باشد؛ آکنده از قنوت‌‏های سبز آرزومندی!

الهی! هر روزمان را در سایه آقا امام زمان عجل‌الله‌فرجه عید بگردان! عید!..
ستاره دات کام

تبریک عیدفطر عیدفطر متن ادبی تبریک عید سعید فطر
نظر دهید »
خاطرات شنیدنی از رحلت امام خمینی(ره)
ارسال شده در 13 خرداد 1398 توسط مدرسه علمیه الزهرا س گنبدکاووس در بدون موضوع

1.دو تا پاکت برای آیت‌الله خامنه‌ای و آقای هاشمی رفسنجانی آمده بود. روی پاکت‌ها نوشته بودند: «بعد از مرگ معظم‌له باز شود». وصیت‌نامه آقا بود. کی؟ آبان سال 1361.




• کتاب یادها - 13، ص 187، به نقل از حجت الاسلام والمسلین هاشمی رفسنجانی





2. قلبش درد گرفت. پزشک‌ها ریختند توی اتاق و کارها روبه‌راه شد. یکی از آن‌ها داشت آقا را دلداری می‌داد. گفت: «چیزی نیست. مطمئن باشید. همه امکانات جور است». آقا گفت: «لازم نیست به من اطمینان و دلداری بدهید. بروید فکری به حال این مردم بکنید».




• کتاب طبیب دل‌ها، ص 289، به نقل از دکتر عارفی





3. گاهی اشک توی چشم‌های آقا جمع می‌شد. یک‌بار خانم گفت: «آقا، چه می‌خواهید؟». گفت: «مرگ می‌خواهم».




• کتاب پا به پای آفتاب- جلد 1، ص 324، به نقل از خانم زهرا اشراقی





4. داشتم کمک می‌کردم تخت آقا را جابجا کنیم. داشت زیرلب چیزهایی می‌گفت. گوشم را نزدیک بردم: «خدایا تمامش کن، خدایا بس است دیگر».




• کتاب طبیب دل‌ها، ص 327، به نقل از دکتر عارفی





5. یک هفته قبل از رحلت آقا، رفته بودم حالی ازش بپرسم. چند کلمه بیشتر حرف نزدیم. نمی‌توانست. ضعف غلبه کرده بود. گفت: «همه چیز را در وصیت‌نامه نوشته است». بعد ساکت شد. یکی دو دقیقه بعد گفت: «هر چند پذیرفتن قطع‌نامه آتش‌بس برایم تلخ بود، اما وقتی می‌بینم یکی از مشکلات دوران بعد از خودم را حل کرده‌ام، راضی و خوشحالم».




• کتاب یادها - 13، ص 422، به نقل از حجت الاسلام والمسلین هاشمی رفسنجانی





6. روزهای آخر بود. گفتم: «آقا دارم می‌روم نماز جمعه بخوانم. حرفی برای مردم ندارید؟». گفت: «به مردم سلام برسانید و بگویید دعا کنید که خدا من را بپذیرد. دعا کنید که خدا من را ببرد». خداحافظی کردم اما دلم نمی‌آمد این را به مردم بگویم. مانده بودم. نه می‌توانستم بگویم و نه می‌توانستم نگویم. با احمدآقا برگشتیم پیش آقا. گفتم: «این جور بگوییم مردم خیلی ناراحت می‌شوند». آقا گفت: «خیلی خوب، اگر می‌بینید مردم ناراحت می‌شوند، بگویید ان‌شاءالله خوب شدم و بیرون آمدم، خودم جواب محبت‌های شما را می‌دهم».




• کتاب یادها - 13، ص 278، به نقل از حجت الاسلام والمسلین هاشمی رفسنجانی




7. دکتر عارفی می‌خواست مطمئن شود تشخیصش درست است. اسم آقا را از کنار عکس‌ها پاک کرد و داد به من تا به‌عنوان عکس‌های پدرم ببرم یک پزشک دیگر هم ببیند. دید و یک چیزهایی نوشت. نامه را که به دکتر عارفی دادم باز راضی نشد. هنوز ابهام داشت. این‌بار با دکتر پورمقدس آمدیم پیش همان آقای دکتر. کلی حرف زدند. از مطب که زدیم بیرون، دکتر پورمقدس فرمان را کج کرد سمت گلستان شهدا. وقتی رسیدیم سرش را گذاشت روی یکی از نرده‌ها و های‌های گریه کرد. گفت: «خدایا به حق شهدا، آقا را شفا بده». مثل بید لرزیدم.




• کتاب پا به پای آفتاب - ج 2، ص 142، به نقل از سید رحیم میریان





8. با دکترها حرف زدم. شیمی‌درمانی را شروع کرده بودند. قرار شد اطلاعیه‌های پزشکی را جوری بدهیم که قدری نگران‌کننده باشد. مردم باید آماده می‌شدند. اتفاق بزرگی در راه بود.




• کتاب یادها -13، ص 422، به نقل از حجت الاسلام والمسلین هاشمی رفسنجانی





9. همه را از اتاق بیرون کردند. توی حیاط فرش انداخته بودند. آقایان نشسته بودند و بحث می‌کردند که چه می‌شود و چه باید کرد و چه‌جور باید به مردم گفت. انگار همه خبر مهم را می‌دانستند. دوباره حال آقا به‌هم‌خورد. همه ریختند توی اتاق. دکترها مشغول بودند. شماره‌های روی مانیتور مدام کم می‌شد. 27، 17، 12 و ….. و روی 12 ماند. نمودار صاف شد. دکترها سیم‌هایی که به بدن آقا بود را باز کردند.




• کتاب پا به پای آفتاب - ج 1، ص 211، به نقل از خانم فهیمه مصطفوی





10. قرار شد خبر فوت را قدری دیرتر اعلام کنیم تا خبرگان به تهران بیایند و رهبر انتخاب شود و دوباره به شهرستان برگردند. صبح فردا جلسه خبرگان آغاز شد. وصیت‌نامه را آوردیم. آقا نوشته بود به‌ترتیب احمدآقا، رئیس‌جمهور، رئیس مجلس، رئیس دیوان عالی کشور یا یکی از اعضای شورای نگهبان وصیت‌نامه را برای مردم بخواند. احمدآقا آمادگی نداشت. آیت الله خامنه‌ای آن را خواند. حدود دوساعت‌ونیم طول‌کشید. ظهر شد. نماز خواندیم. عصر دوباره جلسه گذاشتیم. بعضی طرفدار رهبری شورایی و بعضی طرفدار رهبری فردی بودند. اسامی مختلفی هم مطرح شد. آیت‌الله خامنه‌ای گزینه اصلی بود. یک نفر دستش را برد بالا برای مخالفت. کلی هم حرف زد و دلیل آورد. اعضاء نپذیرفتند. همان آقای مخالف انتخاب شد برای رهبری انقلاب.




• کتاب یادها - 13، ص 424، به نقل از حجت الاسلام والمسلین هاشمی رفسنجانی

نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 36

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مناسبتی
  • نماز
  • مقالات لاتین (حضرت زینب(س) )
  • دلنوشته زینبیه
  • شعر زینبیه
  • مقالات (حضرت زینب (س) )
  • تصاویر (حضرت زینب(س) )
  • کلیپ (حضرت زینب (س) )
  • نوحه - روضه (حضرت زینب (س) )
  • معرفی کتاب
  • معرفی وبلاگ و سایت های مفید
  • شخصیت های زینبی تاریخ
  • شیوه های سخنرانی
  • پیامک
  • شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س)
  • شخصیت های زینبیه تاریخ
  • کرامات زینبیه
  • بروشور
  • محافظین حریم زینبی
  • سخنان ناب و کوتاه
  • دانلود سخنرانی
  • شعر
  • دلنوشته
  • معرفی حوزه علمیه الزهرا (س) گنبدکاووس
  • دانلود
  • انقلاب اسلامی
  • ثبت نامه حوزه علمیه ورودی97-96
  • محرم
  • حدیث
  • داستان
  • نکته روز
  • نکات جالب و کوتاه وخواندنی
  • حضرت زهرا(س)
  • مقالات
  • اخبار
  • اربعین
  • فاطمیه
  • انقلاب
  • ماه رمضان
  • شهادت
  • غدیرخم
  • میلاد
  • حوادث

آخرین مطالب

  • در سوگ شهادت حضرت علی (ع)
  • رمضان با کرونا؛ حسرت شب‌های قدر حرم و زیبایی یاری مومنانه
  • آیت الله سبحانی: مردم در شب‌های قدر برای رفع بیماری کرونا دعا کنند
  • یک عمر خودمان را پیش مرگ مردم کردیم و امروز هم آبروی مان را با خدا معامله می‌کنیم
  • مرگ تو جهانی را محزون و جهانی را خوشحال کرد
  • پرستار و پرستاری در کلام مقام معظم رهبری
  • فرشتگان رحمت
  • تولد حضرت زینب(س) و روز پرستار
  • اعتراض یا فتنه و اعتشاش
  • میلاد رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله)

آشنایی با فضای فیزیکی حوزه

اسلاید شو

مدرسه علمیه الزهرا س گنبد کاووس

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

مترجم

مترجم سایت

  • تماس
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان